آخرین باری که تو وبلاگ مطلب گذاشتم اواخر تیر ماه بود و دلیل اینکه از اون به بعد ننوشتم فقط خراب بودن سیستم بلاگ اسکای نبود ؛ هر چند منم مثل همه دلم می خواد که برای نوشته هام کامنت بذارن و این بهونه خوبی برای ننوشتن بود ؛ اما علت اصلی این بود که درست موقعی که فکر می کردم بعد از چند سال زندگیم داره به یه آرامش می رسه یه اتفاق دوباره وضعیت رو بحرانی کرد ودوباره بدو بدو و دلهره و اضطراب و ... به سراغم اومد و این به همراه مسایل خانوادگی و یه مسئله عاطفی و یه محل کار که تکلیفت اونجا مشخص نیست و صد البته مشکلات روزمره زندگی می تونه یه فیل رو از پا در بیاره باز م ایول به خودم که تا حالا سرپام و فقط یه ماهه که ننوشتم. می گن کار خدا بی حکمت نیست اما نمی دونم حکمت این اتفاقات چیه که منو ول نمی کنن ولی امیدوارم لاقل در رحمتشم بروم باز شه. خلاصه از امروز تصمیم گرفتم خودمو جمع و جور کنم و دوباره شروع کنم.
مشکل عاطفی ات چی بود؟
امان از دست این جوونها؟
!!
این قد تنبلی نکن
مطلب بنویس
گر ایزد ز حکمت ببندد دری
ز رحمت زند قفل محکمتری