اگه شما بدونید توی جایی که کار می کنید قراردادهایی بسته می شه که نه تنها به صلاح مملکت نیست بلکه ممکنه باعث بروز فاجعه در جامعه بشه وسعی و تلاشتون برای جلوگیری از امضای این قراردادها به جایی نرسه چیکار می کنید؟ استعفا می دید؟جزیی از سیستم می شید؟ یا به عنوان یک ناراضی به کار خودتون ادامه می دید؟ راستش وقتی با عقلای قوم مشورت کردم گفتند وظیفه تو فقط تذکر دادن به رییست بوده که دادی و دیکه مسوولیتی متوجه تو نیست و اگه بخوای راههای دیگه رو امتحان کنی فقط نون خودتو آجر کردی و هیچ چیزی تغییر نمی کنه. ولی اینقدر وجدان درد دارم که دیگه دستم به کار نمی ره و همین باعث شده یه چیزی هم بدهکار بشم و با انگ تنبلی حقوقمم کسر کردن تا دیگه زبون درازی و سرکشی نکنم. راستی باید چیکار کنم؟؟؟
بابای من هم تو یه همچین وضعیتی گیر کرده بود.همینطور که پله پله با بدبختی و پارتی بازی و زرنگی و ... بالا رفت ، دید تا منشی وزیر و غیره همه در حال گرفتن رشوه و زمینها و اتومبیلها و ... به زندگی خویش ادامه می دهند.تازه ۶ ماه زودتر مجبور به بازنشستگیش کردند!!!تا زیاد حرف نزنه.همون قضیه یه دست صدا نداره است.خیلی ها از این وضعیت ناراضیند اما تعدادشون اندکه .مثلا تو همون اداره بابا ۵۰-۶۰ نفر بودند که فقط بابا سروصدا رو شروع کرد و هیچکی صداش درنیومد تا نونش آجر نشه.به بابا هم گفتن شما شلوغکاری!!!چرا هیچکی صداش درنیومد الا تو؟!!! راستش انگار ما هم باید بشینیم و نظاره گر حق خوریها باشیم.بعدش هم ۲۰ سال دیگه بچه مدرسه ایها تو کتاب تاریخشون بخونند که این سردمداران ما چه قراردادهای ننگینی رو امضا کردند و یه سری فحش و بد و بیراهه نثار من و اونا کنند و ... این سیکل کماکان ادامه داشته باشد.تا کی؟
سلام ممنون که به من سرزدین نه...اینو قبول ندارم ارزش و کیفیت متن مهمه و نه کمیت اون.من می نویسم برای اونایی که برای خودشون و مملکتشون ارزش قائل اند...وبلاگ نوشتن و وبلاگ خوندن که تفریح نیست..که هر کی بیاد یه چند خطی بخونه و بعدشم بنویسه عالی بود و تموم باید این فرهنگ رو توی مردم جا بندازیم در مورد متن هم باید بگم که شاید اونجوری نون ادمو اجر کنن ولی اینجوری ادم خودش وجدانشو زیر پا می زاره...انتخاب با شماست موفق باشی
ری را
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1383 ساعت 03:09 ب.ظ
از من میشنوی با همون عقلا مشورت کن ولی قبلش وقت قبلی بگیر تا عقلا غافلگیر نشن.
به خاطر همین عقلای قومه که مملکت ما وضعش اینه همه منتظرن که یه ناجی برسه و هیچ کس خطر نمیکنه. اگه میتونی از ایران بری بیا بیرون وگرنه بسوز و بساز چون همه جای ایران پر از این کثافت کاریاس.
وقتتون بخیر!!! همانطور که میدونید با این مشکل در اکثر ادارات و سازمانهای دولتی و غیر دولتی و شرکت ها مواجه هستیم. به نظر من برای رفع این مشکل بای روابط حاکم بر سیستم های بالاتر مانند وزارتخانه ها تغییر کنند. به امید دنیای سرشار از صلح و دوستی
نمی دونم توی این شرایط نبودم ولی این چیز تازه ای نیست!!!
[ بدون نام ]
چهارشنبه 22 مهرماه سال 1383 ساعت 12:00 ق.ظ
اگه شما جای ما بودید و تو دنیایی که زندگی میکردید ،این همه گرفتاری و مشغله بود و تنها چند دقیقه وقت آزاد برای تفریح در روز داشتید که اون رو هم پای کامپیوتر و اینترنت میگذروندید و از بخت بدتون هر دفعه یک سری هم به دالتونها میزدید و میدیدید هر ۱۰۰ سال یکبار مطلب مینوسند چی کار میکردید؟از خدا نمی خواستید در این وبلاگ رو گل(با کسره) بگیره؟
بابای من هم تو یه همچین وضعیتی گیر کرده بود.همینطور که پله پله با بدبختی و پارتی بازی و زرنگی و ... بالا رفت ، دید تا منشی وزیر و غیره همه در حال گرفتن رشوه و زمینها و اتومبیلها و ... به زندگی خویش ادامه می دهند.تازه ۶ ماه زودتر مجبور به بازنشستگیش کردند!!!تا زیاد حرف نزنه.همون قضیه یه دست صدا نداره است.خیلی ها از این وضعیت ناراضیند اما تعدادشون اندکه .مثلا تو همون اداره بابا ۵۰-۶۰ نفر بودند که فقط بابا سروصدا رو شروع کرد و هیچکی صداش درنیومد تا نونش آجر نشه.به بابا هم گفتن شما شلوغکاری!!!چرا هیچکی صداش درنیومد الا تو؟!!!
راستش انگار ما هم باید بشینیم و نظاره گر حق خوریها باشیم.بعدش هم ۲۰ سال دیگه بچه مدرسه ایها تو کتاب تاریخشون بخونند که این سردمداران ما چه قراردادهای ننگینی رو امضا کردند و یه سری فحش و بد و بیراهه نثار من و اونا کنند و ... این سیکل کماکان ادامه داشته باشد.تا کی؟
هیچی کاری نمی تونی بکنی که باید فقط سرت به کار خودت باشه . ممنون از اینکه به من سر زدی
سلام
ممنون که به من سرزدین
نه...اینو قبول ندارم
ارزش و کیفیت متن مهمه و نه کمیت اون.من می نویسم برای اونایی که برای خودشون و مملکتشون ارزش قائل اند...وبلاگ نوشتن و وبلاگ خوندن که تفریح نیست..که هر کی بیاد یه چند خطی بخونه و بعدشم بنویسه عالی بود و تموم
باید این فرهنگ رو توی مردم جا بندازیم
در مورد متن هم باید بگم که
شاید اونجوری نون ادمو اجر کنن ولی اینجوری ادم خودش وجدانشو زیر پا می زاره...انتخاب با شماست
موفق باشی
از من میشنوی با همون عقلا مشورت کن ولی قبلش وقت قبلی بگیر تا عقلا غافلگیر نشن.
به خاطر همین عقلای قومه که مملکت ما وضعش اینه همه منتظرن که یه ناجی برسه و هیچ کس خطر نمیکنه.
اگه میتونی از ایران بری بیا بیرون وگرنه بسوز و بساز چون همه جای ایران پر از این کثافت کاریاس.
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما می کرد
گفت کان یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
هر که ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد از هیچ آموزگار
بزرگ بیندیش تا بزرگ شوی . با این طرز فکر رشد نخواهی کرد
وقتتون بخیر!!!
همانطور که میدونید با این مشکل در اکثر ادارات و سازمانهای دولتی و غیر دولتی و شرکت ها مواجه هستیم. به نظر من برای رفع این مشکل بای روابط حاکم بر سیستم های بالاتر مانند وزارتخانه ها تغییر کنند.
به امید دنیای سرشار از صلح و دوستی
نمی دونم توی این شرایط نبودم ولی این چیز تازه ای نیست!!!
اگه شما جای ما بودید و تو دنیایی که زندگی میکردید ،این همه گرفتاری و مشغله بود و تنها چند دقیقه وقت آزاد برای تفریح در روز داشتید که اون رو هم پای کامپیوتر و اینترنت میگذروندید و از بخت بدتون هر دفعه یک سری هم به دالتونها میزدید و میدیدید هر ۱۰۰ سال یکبار مطلب مینوسند چی کار میکردید؟از خدا نمی خواستید در این وبلاگ رو گل(با کسره) بگیره؟
چرا دیگه نمی نویسی؟