...

...

سلام .باز هم من باید بنویسم چون این بقیه دالتونها تو ماه رمضون حال ندارن!:)
 ۱-می خوا م یک وبلاگ باحال مال یک بچه باحالتر رو بهتون معرفی کنم .آره ...شراگیم...هم بهش لینک دادیم هم قراره افطاری  هم بهش بدیم :)) این آقا شراگیم یک پسر خیلی امروزیه که البته خوشیهای زندگی  چشمش رو کور نکرده و مغرور نشده ...برید به وبلاگش و مطالب اول آبانش رو بخونید تا بفهمید من چرا ازش خوشم اومده و جواب یک سری جوجه وبلاگر که ۴ تا کتاب خوندن و دستو پاشونو گم کردن و دیگه خدا رو بنده نیستن چقدر قشنگ داده .
 من نمی دونم هر اوشکولی که می خواد ابراز وجود کنه چرا زود منکر مقدسات و دین میشه ؟انگار این هم مد شده؟!
آخه یکی نیست بگه احمقها ...! هر کی بیشتر چیز یاد بگیره بیشتر به خدا و دین ایمان میاره .در طول تاریخ هر دانشمندی که ببینید موحد و خداپرست بوده.از ابو علی سینا و ابو ریحان و خواجه نصیر طوسی وشیخ بهایی بگیر تا دانشمندهای غربی مثل نیوتن و انشتین که یهودی بودن و هابز و منتسکیو و گالیله و آبل و لایب نیتس وهالی ولاوازیه واهم ورادرفوردو....که مسیحی بودن همه به دین و خدا اعتقاد داشتن .حالا چی شده که سقف آسمون سوراخ شده و این تحفه ها افتادن بیرون و به این نتیجه رسیدن که دین مفهومی نداره من نمی دونم! البته وجود این نوابغ !!!یک حسن هم داره و اون اینکه ادم مجبور میشه برای جواب دادنشون بره کتاب و مطلب بخونه و اعتقاد خودش رو تقویت کنه .
این آقا شراگیم ما یکی از همین آدمهاییه که این کارو کرده و حسابی از خجالت این تحفه ها در اومده !البته ادم جانماز آبکشی هم نیست و دوست دخترش رو هم داره (که البته خیلی هم طبیعی و خوبه) و کلا امروزیه ...
۲- نمی دونم چرا
خورشید خانم خیلی وقته سایتش رو update نکرده؟قرار بود ۴-۵ روزه بره شمال ولی الان ۱۰-۱۲ روزه خبری ازش نیست! دلم برای مطالب قشنگش تنگ شده! مطالب ۲۲ و ۲۶ اگوستش که هنوز هم تو صفحه اولشه رو برید بخونید تا ببینید چقدر زیبا فکر میکنه.واقعا این جامعه به افرادی مثل خورشید خانم خیلی  نیاز داره (اخه مثل اینکه میخواد از این مملکت بره).خوش به حال همسرش...
۳- یک وبلاگ هم هست به نام
زیتون که یک دختر خانم کرجی می نویسه و بخش نظراتش هم یک چت روم واقعیه!... بی غل و غش می نویسه و همین منو جذب کرده .
مخلص شما
y- dalton

 

نظرات 21 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:24 ب.ظ http://negar5667.persianblog.com

سلام.خیلی وبلاگت با حال بود.موفق باشی.به منم سر بزن

مرتضی دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:56 ب.ظ http://xyz3.blogsky.com


هم مطلب تو رو خوندم هم مطلب شراگیم رو
هر دو خوب و خوندنی بود
از اینکه حداقل دو نفر هستن که جواب شونصد نفرو بدن خوشحالم .چون همون طور که گفتی دفاع از دین در جامعه امروز ما یه نوع املی است وهر کی می خواد خودشو
فهمیده جلوه بده منکر خدا و پیغمبر میشه

[ بدون نام ] دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:56 ب.ظ

واثق دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:25 ب.ظ http://vassegh.persianblog.com

درخت تو گر بار دانش بگیرد *** به زیر آوری چرخ نیلوفری را *** خیلی مطلب قشنگی اشاره کردی منظورم مورد اول هست. به ما سر بزن

روبی‌پیره( ایکس) سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ق.ظ http://roobipire.blogspot.com


y عزیزم فکر کنم چشت کردیم. باز که قسمت دوم و سوم مطالبت شده عینهو دوران ماقبل تاریخت

واثق سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:05 ق.ظ http://vassegh.persianblog.com

سلام. من امروز آپدیت کردم. یه سر بزنید. ممنون

بهزاد سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:39 ب.ظ http://gas.persianblog.com

ما یه گروهیم ولی مثل شما اسم نداریم ضمنا بازدید کننده هم کم داریم خوشحال می شم اگه به ما سر بزنید و راهنمایی کنید اگر هم که لینک بدین که کولاک کردین من می خوام به شما لینک قرمز بدم!

بهزاد سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:45 ب.ظ http://gas.persianblog.com

منکر مقدسات شدن اصلا نشانه روشنفکر شدن یا تازه به دوران رسیدگی نیست عزیز جان اگه شعرمو بخونین خوشحال می شم

شراگیم سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:09 ب.ظ http://sandiego.persianblog.com

سلام...خوبی؟ آقا دمت گرم...مث اینکه میخوای اینهفته ما رو دق مرگ کنی...!:)) ممنون بابت محبتت...ولی یه چیزی هم بگم ها...خیلیا هستن همین الان به خاطر اینکه به زعم اونها به مقدسات دهن کجی کردم منو کافر و مرتد میدونن...بذار یه وقت خدایی نکرده مدیونت نشیم...یه سر هم برو پرشین تاک...(www.persiantalk.com) انجمن مذهبی و مقاله من رو در مورد نفی امامت ( با عنوان شیعیان پاسخگو باشند) بخون...خیلیها امامانشون رو هم جزء مقدسینشون میدونن...بعد از خوندن مقاله من و پاسخهایی که بهش داده شده باز هم اگه همینقدر نسبت بهم محبت داشتی بگو که بریم یه افطاری توپ پیاده ت کنم...:)) بازم ممنون و بای :))

شراگیم سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:10 ب.ظ http://sandiego.persianblog.com

چه سوتی خفنی دادم...خط اول کلمه آخر میخواستم بنویسم ذق مرگ نوشتم دق مرگ...!!:)))

بیتا چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:08 ب.ظ

تمام دالتونها خسته نباشند.
من چند تا سوال داشتم:
برای اولین بار می بینم که ۴ نفر در یک جا وبلاگ مینویسند!!
جالبتر اینکه اسم گروه شما ایکس؛ وای ؛ زد ۳ است ولی
۴ نفر در ان مطلب می نویسند.
باز جالبتر اینکه این ۴ نفر عقاید مختلف و بعضا متضاد دارند.
مگر جا کم دارید که بغل هم می نویسید؟!!

ولی باز می گم خسته نباشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:31 ق.ظ


علی پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:32 ق.ظ



سلام مطلب اولت خیلی سنجیده بود
باریکلا

پریسا پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:10 ق.ظ


اگه خبر افطاریه ما مگه چه مونه ؟

بهار پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:49 ب.ظ http://khaatoon.blogsky.com

وال چی بگم؟آپدیت کرده . برو ببین.

زهرا پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:06 ب.ظ http://zahra-hb.com

سلام:)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:57 ب.ظ

به بیتا :m-dalton نقش ۳ رو بازی می کنه چون همیشه ۳ میکنه.
به زهرا : سلام به روی ماهت.ولی بیشتر بنویس خواهر جان.

شراگیم جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:42 ق.ظ http://sandiego.persianblog.com

سلام مجدد...متاسفانه امکان فرستادن اون مطلب نیست...!:) یعنی با جوابها خیلی مفصل میشه...ولی اگه بری همونجا پیداش میکنی...جزو مقالات فعاله...اما در مورد افطاری هم خیلی آقایی...ما که سنی نیستیم...یعنی خیلی از اعتقادات سنی ها رو میتونم از نظر عقلی و استدلالی رد کنم و برای همین قبولشون ندارم...ولی به هر حال فکر کنم به عنوان یک دوست بهم افطاری بدی دیگه مو لای درز افطاری نره...!:)) آخ جون...هفته دیگه...ماشینت درست شد یه ندا بده...:)

شراگیم جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:47 ق.ظ http://sandiego.persianblog.com

در ضمن...مطلبت در مورد فمینیستها رو هم خوندم...واقعا بعضیاشون حرف مفت زیاد میزنن...میدونی راستش خود منم تا همین چند وقت پیش برام سوال بود که چرا خدا به مرد تحت شرایطی اجازه تنبیه بدنی زن رو داده...(در قرآن اومده) و تنها نکته ای بود که تو ذهنم حل نشده مونده بود...ولی چند وقت پیش تو وبلاگ ((سردبیر خودم)) ایشون همین سوال رو مطرح کرده بودن و این سخن خانم شیرین عبادی رو زیر سوال برده بودن که چطور ممکنه یه مرد حق کتک زدن زنش رو داشته باشه و با حقوق بشر تضادی نداشته باشه...!یه بنده خدایی خیلی عالی و منطقی استدلال کرده بود(یه چیزایی تقریبا مشابه اینایی که تو گفته بودی) ...و مفصلتره که بخوام اینجا بنویسم...میتونی خودت بری و بخونی...و واقعا جالب بود...به هر حال اینم گفتم که یه چیزی گفته باشم:؛)

مجید جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:37 ب.ظ


مثل اینکه بقیه تو ماه رمضون تعطیلند!

مهدی دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:55 ب.ظ

متاسفم که در مورد اعتقاد به دین اینطوری فکر می کنی . دوست نداشتم این رو بگم ولی تو هم با طالبان و گروه موتلفه و اهالی مدرسه حقانی هیچ فرقی نداری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد