...

...

استفراغات

 
بعضی ها دوست دارن همه مثل اونا رفتار کنن:
همه باید  اون چیزایی  که اونا دوست دارن  رو  دوست داشته باشن.
همه باید  تو موقعیت های مشابه رفتاری مثل  رفتار اونا نشون بدن.
همه تو حرف مهم هستن ولی تو عمل ابزار دست برنامه‌های اونان.
.........................................................................................
ولی وقتی به کسی اعتماد کردیم و ظاهرا هم چیزی ازش بیشتر نداریم باید به رفتارش هم احترام بگذاریم ولو اینکه فکر کنیم اون شخص داره ۱۰۰٪ تو رفتارش اشتباه میکنه.
اینکه  فکر کنیم از دیگری بیشتر میفهمیم بیشتر به حماقت و تکبر  شبیهه تا چیز دیگه.
اینکه به خاطر دلسوزی  شخصی رو سیاست‌مدارانه مجبور به انجام کاری کنیم که فکر میکنیم براش مفیده  هم دست کمی از بلاهت نداره.دوستان ما مثل خود ماهستن . اونا حداقل از ما کمتر نیستن.
اینکه هر از چند گاهی یه نگاهی به گذشته ها هم بندازیم بد نیست.
اون‌وقت شاید حق تجربه‌کردن رو واسه بقیه هم قائل بشیم.
ببخشید منو به خاطر این پراکنده گویی( چه کنیم دیگه خیلی وقت بود چیزی ننوشته بودم)

 ارادتمند شما 
x_ datlton


نظرات 11 + ارسال نظر
Z شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:44 ب.ظ

وقتی بعد از مدتها ننوشتن درست دو ساعت بعد از مطلب قبلی می نویسی، بعدشم با این لحن ، که حتی نرسیدی جمع و جورش کنی و به قول خودت پرکنده گفتی ، دوبار دوبارهم پابلیشش می کنی حتما یه فوریتی داره که من درک نمی کنم .
امابه نظرم چون متنت بیشتر حالت شخصی داره بهتر بودکه بهطرفت می گفتی یا اگه رودررو مشکل بود بهش میل می زدی پی. ام می دادی یا هزار راه دیگه که میشد گله هاتو بهش بگی .حالا هم که خواستی تو وبلاگ بنویسی لااقل عنوان طرف رو هم مشخص می کردی تا بتونه جوابت رو راحتتر بده .

بارانه شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:46 ب.ظ http://maaan.blogspot.com

سلام ...
خارج از این دنیای مجازی ، هر کدوممون به اندازه کافی و گاهی بیش از کافی معقول و حساب شده حرف می زنیم ... اگر اینجا هم قرار باشه پراکنده گویی نکنیم ، پس جای پراکنده گویی کجاست ؟
در جواب زد دالتون هم دوست دارم بگم که چه اهمیت داره که ایکس مخاطبش کیه ؟ برای منی که این نوشته رو می خونم فرقی نمی کنه که او داره به کسی کنایه می زنه که میاد و این یادداشت رو می خونه یا اصلا داره چیزی که آزارش داده رو می گه که خودش حال بهتری پیدا کنه ...
مهم اینه که یادم میفته که چقدر منم ازین رفتارهای آدم بزرگی زیاد می کنم و چقدر هی باید خودم رو کنترل کنم !!

میم ب - بیست و چند ساله از تهران شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:26 ب.ظ

عجیبه که z دالتون به بقیه هم اجازه نوشتن داده . . . :)
J

بهزاد شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.nimkat.tk

من هم یک میمی می باشم لطفا........

شراگیم شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:20 ب.ظ http://sandiego.persianblog.com

نه بابا...زیاد هم پرت و پلا نگفتی...!؛)

وای دالتون شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:33 ب.ظ http://xyz3.blogsky.com

دیوونه نوشته هاتم . جون هر چی مرده بیشتر بنویس . بابا تو نا سلامتی یه چیزهایی بیشتر از ما سرت میشه !وظیفه بزرگتری داری .

آینده یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:26 ق.ظ http://aiandeh.blogspot.com

قلم زیبا وجالبی دارید موفق باشید

ام - دالتون یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:49 ق.ظ http://xyz3.blogsky.com


زدی تو خال !
این باسه یه دالتون هفتیر کش یه حسنه
سعی کن مثل گفته خودت بتونی از یه ماشین که با سرعت ۵۰کیلومتر در ساعت حرکت میکنه بپری پایین و قلب هدفی رو در ۵۰ متری سوراخ سوراخ کنی !

بی غم یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ب.ظ

البته بعضیا هم به جای یک انتقاد سالم( با همه ادعایی که دارن)سعی در خراب کردن دیگران دارند. به قول معروف چشماشونو می بندنو دهنشونو وا میکنند.
این هم کم از بلاهت نداره!

صبا روز هشتم یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:51 ب.ظ http://8thday.blogspot.com

شما دالتونا هم علم و صنعتی هستین؟ جدی؟

تربچه نقلی دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:44 ب.ظ

نوشته ات قشنگ بود ولی همه ی مشکلات وقتی شروع میشه یا از جایی شروع میشه که کلمه ی" حداقل" رو نوشتی .یه نگاه دیگه به نوشتت بنداز .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد