...

...

رسمش




میلان کوندرا می گه مردم هیچ فرصتی رو برای بی اعتبار کردن دوستاشون از دست نمی دن .
شاید این گفته یکم بد بینانه به نظر برسه ولی طبیعیه که ما با دوستامون یه جاهایی  اختلاف منافع داشته باشیم و اگه پایبند به یه اصولی نباشیم اونوقته که هر چیزی ممکنه پیش بیاد .
توی هر کاری حتی دوستی باید حدودی رو تعیین کرد که همه اعضا ازش اطلاع داشته باشن و ملزم به رعایتش بشن وگرنه هر کس فکر می کنه که داره به دیگران لطف می کنه و دیگران دارن بهش ظلم می کنن.

Z
نظرات 10 + ارسال نظر
وای دالتون شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:59 ق.ظ http://xyz3.blogsky.com

حرفها و نظر خیلی خوبی زدی ولی آیا خودت هم پایبند به اونها هستی؟ تا اونجا که یادمه خودت گفتی قانون ۲۴ ساعت رو قبول نداری .

من هر کاری رو که در مورد خودم بد می دونم در مورد دیگران انجام نمی دم . در ضمن این مطلب من در مورد یک مورد و دو مورد خاص نیست .
شاید ...

ری را شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:24 ب.ظ

به نظرم درست میگه.
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

دوستانی (دارم )،بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکیست

تربچه نقلی شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:05 ب.ظ

سلام
اولا که پشت پرنده که تو لونه است چیه؟
ببخشید اینجا منفعت چیه؟
در قضاوت همیشه باید گمان نیکو برد ،حتی وقتی که فکر میکنیم مطمئنیم.

نمیدونم .
اینجا منافع بهره مندی از نظرات دیگرانه .
حرفت کاملا درسته.

ام - دالتون شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:18 ب.ظ http://xyz.blogsky.com



میشه بگید چه خبره؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

ما که دور افتادیم .شما بگید چه خبره

شراگيم یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:05 ق.ظ http://sandiego.persianblog.com

سلام...آقا يه پيشنهاد..اين فونتتو عوض کن...يه کم درشت تر...حالا اين متنت کوتاه بود...ولی اگه چار خط بيشتر مينوشتی اشک از چشمم يرازير ميشد...!يه کم به فکر مردم باشين بابا!! :)

آب هویج بخور پسرم برات خوبه .
هی به اینا میگم به مطالب من دست نزنید گوش نمیدن

تنها یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:18 ب.ظ

یه دختر کوچولو بود که دوستای زیادی نداشت اخه می دونید چیه کسایی که تو مدرسه ی اون دختر درس میخوندن یا خیلی مغرور بودن یا اونقدر دست و پا چلفتی بودن که اون دختر دوست نداشت با هیچ کدو مشون دوست بشه . تنهایی اون دختر با تنهایی همه ی آدمها فرق داشت .اون دختر اونقدر تنها بود که نمی دونست بقیه ی آدمها هم تنها هستند .
یواش یواش اون دختر بزرگ شد و..........
شما ادامه ی داستان این دختر تنها رو می تونید در کامنت های بعدی که به زودی در وبلاگ این جانب به چاپ می رسد مطالعه کنید . (وبلاگ در دست ساخت است )

بابا اینجوریشو دیگه ندیده بودیم .
امیدوارم موفق باشی

شیدا یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:35 ب.ظ



از این میلان کوندرا آدمی مشهور تر نبود تا
به حرفش استناد کنی

به اسمها کاری ندارم و حرفشم بعنوان مقدمه آوردم

سعید دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:23 ق.ظ



نه تند تند نوشتنتون
نه دو سه روز ننوشتنتون

نیکی دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:30 ب.ظ

حرف شما کاملا متینه نقطه.

هلیا سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:19 ق.ظ http://helias.blogspot.com/

به خدا من رعایت میکنم..اون نمیکنه...یاد گیری هم که قربونش برم صفر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد