...

...

1- امروز بعد از عمری رفتیم کوه! عجیب هم به روزهایی که می گرفتم می خوابیدم و این کوه به این قشنگی رو با آدمهای بعضا قشنگترش از دست می دادم افسوس خوردم.... البته پنجشنبه ها تا ساعت 1 کلاس داریم ولی کلاس اول به دلیل اینکه استاده دم در حاضر نشده بود کارت نشون بده و راهش نداده بودن و اون هم قهر کرده بود تشکیل نشد .(عجب خر تو خره این مملکت...از ما که دانشجوییم کارت نخواستن از اون بنده خدا خواستن!!!) کلاس دوم رو هم خودمون 2 در کردیم:)

خلاصه هوای بسیار عالی دربند و یک حلیم فوق العاده مزخرف و گرون و کلی هم دختر خوشگل از اتفاقات جالب این بود که یک دختره که دستش رو دوست پسرش سفت چسبیده بود داشت می خورد زمین که دوست پسره نذاشت و فقط یک کم تعادلش رو از دست داد ...من به این قضیه جلوی خود دختره حسابی خندیدم ولی 2 دقیقه بعدش دقیقا جلوی خود دختره و پسره سر خوردم و 4 چرخم رفت هوا و این بار نوبت اونها بود که با قهقهه انتقام بگیرن

2- خوندن بعضی وبلگها رو حتی در سخترین شرایط و کمبود وقت از دست نمی دم و از نون شب برام واجبتره .یکیش اینه که واقعا نوشته هاش رو قورت میدم و منو یاد آن شرلی میندازه .دومیش اینه که جدا با نوشته هاش حال می کنم .سوم اینه که همیشه منو یاد جودی ابوت تو بابا لنگ دراز میندازه (از بس معصومانه و بی غل و غش می نویسه )

.این حاج خانم هم قشنگ مینویسه . ولی ای کاش زیاد می نوشت. تا شروع به خوندن می کنی تموم میشه

حالا فکر نکنید ما فقط وبلاگ زنونه می خونیم ها...این رفیق با حالم رو هم که خیلی آقاست فراموش نمی کنم .یک کافی نت هم تو اکباتان زده که دیدن داره .این روباه پیر هم که رفیقمونه .

همیشه معتقدم خدا بعضی از بنده ها رو اگر به صورت انسان نمی آفرید حتما اونها رو فرشته خلق می کرد ...کسی چه می دونه شاید واقعا فرشته باشن موقتی به شکل انسان در اومدن . شدیدا معتقدم اونهایی رو که بالا اسم بردم همه از این دستن (مخصوصا خانمهاش).

تو این دنیای مجازی شیطان هم چند تا از رفقاش رو فرستاده تا مفتی براش کار کنن .یکیش اینه که از استعداد فوق العاده اش برای مقاصد انحرافی استفاده می کنه .

3- این طفلک Z-dalton روی قالب این وبلاگ کلی زحمت کشید که یک عکس دسته جمعی دالتونها (البته کارتونیش) تو پس زمینه اش بود و یه آهنگه خیلی توپس وسترن هم باهاش پخش می شد .ولی بنده خدا نتونست upload کنه .اگر کسی راه حلی بلده بگه و خانواده ای رو از نگرانی خارج کنه!

4- وقتی توی خیابون یا سینما یا پارک یا..... پسر دختری رو میبینم که دست هم رو گرفتن و دارن با شوقو ذوق حرف می زنن و از تیپ و ظاهرشون معلومه با شخصیت و فهمیده هستن ،خیلی کیف می کنم .چون میبینم یک عشق پاک و بی آلایش داره شکل می گیره .ولی بعضی وقتها که میبینم پسره داره یک جوری دختره رو نگاه میکنه که آتیش شهوتش تن بقیه رو هم میسوزونه و کاملا معلومه فقط از روی هوس می خواد با دختره ارتباط داشته یاشه خیلی حرصم میگیره .!

دلم هم خیلی برای دختره می سوزه که چه معصومانه یه این آدم اعتماد کرده و داره روش حساب میکنه . جالبه که این جور پسرها وقتی به دوستاشون می رسن ماجرای دختره رو با آبو تاب تعریف می کنن که من مخ فلانی رو زدم و دستم رو به سرو گوشش مالیدم و.... تا بلکه بگن ما هم عرضه داریم!! ای خاک تو سرت با این عرضت.... مرده شور خودتو اون عرضت رو ببرن ....

البته عکس این حالت هم صادقه ها ...یعنی یه دختر اقدس می خواد خودش رو به یه پسر منطقی و فهمیده بندازه.

خیلی حواستون باشه ...چه دختر چه پسر....اگر می خواید با کسی رابطه بر قرار کنید اولا مطمئن بشید که هدف اون از این ارتباط همون هدف شماست .حتما هدفش از رابطه رو بفهمید .و ثانیا ( از اولا مهمتره) ببینید خانوادش کین ؟چین؟ چه جورین؟ من یک زمانی فکر می کردم که بابا خانواده کیلو چنده ؟آدم باید طرفشو ببینه و به بابا ننش چیکار داره ؟ولی الان میبینم آدم 90٪ شخصیتش تو خانواده شکل میگیره و هر جوری هم که ظاهرش نشون میده ولی آخرش باز بر میگرده به اصلش .ممکنه ظاهرش بر خلاف خانوادش مثلا روشنفکر باشه ولی مطمئن باشید افکارش اغلب همونه که از خانواده گرفته .

آقا ما زیادی حرف زدیم و بیش از کوپن .از بچه هایی که میان نظر میدن خیلی ممنونیم .

مخلص همتون

Y-Dalton

نظرات 19 + ارسال نظر
آرش جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:06 ق.ظ http://arash63.blogsky.com

اولا سلام. دوما اول. سوما قالب جدید(نسبتا جدید البته ) مبارک. چهارما بابا ناصه بابا با تجربه بابا بزرگ... پنجما گذشته از شوخی حرفات درسته. ششما نداره.

[ بدون نام ] جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:23 ق.ظ http://nana.blogsky.com

بابا کوهنورد!

سعیده جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:12 ب.ظ



سری بعدی اگه با کله زمین خوردی حقته !

روبی پیره( ایکس دالتون) جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:19 ب.ظ http://roobipire.blogspot.com

از همون خط اول قبل از اینکه امضا رو ببینم میدونستم این پست کار توه با صفا

‌ٍ‌ٍٍ‌‌‌ٍ‌‌َُِبهشته شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:57 ب.ظ

y joon bayad begam :please control your self

مریم شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ب.ظ



وبلاگ قشنگی دارین

چقدر تبلیغات دارین

[ بدون نام ] شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ب.ظ

اناهیتا شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:22 ب.ظ

خوب خوش می گذرونین ها!!!!!!!!!!!!!!!!!

الهام یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:35 ق.ظ http://elham85.blogsky.com

سلام مرسی داداش بزرگ بعدم اصلا بیا همشو ببر کتابا قابل شما رو ندارن

میم ب یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:50 ق.ظ http://khabarnameh.gooya.com/politics/archives/003679.php#more

قطره های اشک و لرزش شانه ها،

باز هم نام کشور ما با مصیبت بلند آوازه شد ... ما باز هم در تیتر اول خبرهای جهان قرار گرفتیم. با هزاران جسد و با شیون فرزندانی که مادرشان زیر خاک جامانده بود و با هزاران تن که از شهر می گریختند تا زخم های جسم و روح شان را درمان کنند... اجسادمان تیتر اول خبرها شدند

از سید ابراهیم نبوی

[ بدون نام ] یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:51 ق.ظ

آقایان دالتون هامطالب روز را بنویسید تا حس نوع دوستی و میهن پرستی را باور کنیم.

میم ـ ب یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:57 ب.ظ

وای این شب چقدر تاریک است
اندکی صبر سحر نزدیک است (؟)

فاجعه ملی کشته شدن بیش از بیست تا سی هزار تن از هموطنان مان را که بیگناه زیر آوارها زنده به گور شدند به همه نوع دوستان و همه مردم زنده اندیش دنیا تسلیت می گویم و آرزوی صبر غیر قابل تصوری را برای خانواده هایشان طلب دارم.

لعنت بر فقر
مرگ ابدی بر خانه های خشت و گلی

عزیز دوردونه یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:31 ب.ظ http://azizdordouneh.blogsky.com

سلام یه مطلب در ارتباط با زلزله نوشتم بد نیست یه سری بیاین راستی بهتون لینک دادم فعلا

یک عدد جوان مردم ضایع کن بی ادعا دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:49 ب.ظ

راستش رو بخواهید خیلی سعی می کنم حرفای این جناب دالتون کوهنورد رو بفهمم ولی مخم نمی کشه باید بکسل شه نمی دونم اشکال از منه یا بی ربطی مطالب ایشون؟؟؟؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:34 ق.ظ

بی ربطی مطلب ایشون
دو نقطه دی!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:36 ق.ظ

فراموش کردم اسمم رو بنویسم : m

ماری کوری سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:29 ب.ظ

حالا دیگه تنها تنها می ری کوه . تازه مردم رو هم دست میندازی .

الهام پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:09 ب.ظ

برام جالب بود خوب مینویسی . واقعا برای این دختر و پسر ها که گفتی متاسفم.ولی دفه بعد که رفتی کوه کاری به کار کسی نداشته باش و مردم رو کمتر مسخره کن تا سرت نیاد.

الهام شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:08 ق.ظ

سلام چند تا نظر بعد هم خدا حافظ
۱.امیدوارم امتحاناتت را قبول بشی
۲.سعی کن اینقدر حسود نباشی که چشم دیدن کسی را با دوست دخترش راه میره را ندا شته باشی
۳.خوب مینویسی فقط طراحی وب لاگتون خیلی افتضاحه درستش کنید
۴.یه سری هم به وبلاگ شیوا زیتون الهام زدم باتو موافقم این شیوا واقعا فرستاده شیطان به قول برادرم فتنه است
۵.باز هم بنویس بیشتر بنویس موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد