"در این دنیای پست پر از فقر و مسکنت، برای نخستین بار گمان کردم که در زندگی من یک شعاع آفتاب درخشید٬ اما افسوس٬ این شعاع آفتاب نبود٬بلکه فقط یک پرتو گذرنده٬یک ستاره پرنده بود که به صورت یک زن یا فرشته به من تجلی کرد و در روشنایی آن یک لحظه٬ فقط یک ثانیه همه ی بد بختی های زندگی خودم را دیدم و به عظمت و شکوه آن پی بردم و بعد این پرتو در گرداب تاریکی که باید ناپدید بشود٬ دوباره ناپدید شد. نه٬نتوانستم این پرتو گذرنده را برای خودم نگه دارم."
تکه ای از کتاب بوف کور صادق هدایت
متاسفم
سلام
من که زیاد چیزی حالیم نشد البته فکر نکنی من استغفر الله درکم پایینه ها اصلا از این فکر نکن ولی حالا
ممنون که سر زدی ولی یه بار دیگه از این کارا کنی ...
سلام برو خدا تو شکر کن که اون پرتو به صورت یه پری اومدوگرنه چیکار میکردی اگه یه وقت ببخشیداعزرائیلی !!!!!نه شوخی کردم .توی این دنیا هیچی ابدی نیست به جزعشق یعنی اون چیزی که باعث شد تو برای یه لحظه هم که شده به خودت فکر کنی نه بخاطر اینکه فکر کنی بی ارزشی یا اون بیشتر از تو نه بخاطراین بود که بعداز اون تو به چیزهایی میرسی که با بودن اوشاید هیچ وقت نمیرسی-پرتو تو هیچ وقت خاموش نمیشه چون همیشه یاد وخاطره ش با تو هر چند که پیش تو نیست.
چرا ؟ تا حالا دلیلشو از خودت پرسیدی؟
...ولی من اومدم تا دوباره درخشش رو نشونت بدم
یه کم گنگی در وکرد!!!!!
ولی قشنگ بود!
نیس من از ادب چیزی حالیم نیس واسه همینه که اینارو نمیدرکم:دی
چه رمانتیک!!!