بعضی وقتها آدم به خودش می گه این همون دوستیه که دنبالش بودم همونی که می تونیم تا آخر عمر در شادی و غم کنار هم باشیم و به نوه هامون بگیم می دونی من با عمو فلانی از کی دوستیم؟ ولی یهو ورق بر می گرده یه کارایی می کنه و یه چیزایی می گه که از رو سرت دو تا شاخ در می آد بیرون و دهنت همینجور وا می مونه .
شاید شعر شل سیلور استاین هم توی یه همچین موقعیتی سروده شده باشه:
خیلی خوب ...خیلی زود تبدیل شد به خیلی بد
خیلی زود.
هیچکس چیزی به من نگفت و به همین دلیل هیچ وقت سر در نیاوردم
که خیلی خوب چقدر زود تبدیل می شه به خیلی بد.
آفتاب تبدیل شد به سایه ، به باران
شور و شوق ...تبدیل شد به لذت ، به درد
ترنم ترانه های دل انگیز عاشقانه جاشو داد به سر دادن سرودهای غم انگیز
خیلی زود.
با "تا ابد " شروع شد و ابد تبدیل شد به گاهی به هیچ وقت
و"مرا دوست داشته باش " تبدیل شد به "جایی هم در قلبت برای من در نظر بگیر"
خیلی زود.
خیلی خوب... زودتر از آنکه فکر می کردیم تبدیل شد به خیلی بد
خیلی زود.
اگر هیچ کس به تو نگفته باشه حالا دیگر باید بدونی
که خیلی خوب ، خیلی زود تبدیل می شه به خیلی بد.
خیلی زود .
z
پیام
سهشنبه 27 آبانماه سال 1382 ساعت 09:14 ق.ظ
اگه شما هم به مدیریت علاقه دارید و می خواید یه روزی مدیر بشید حتما توصیه های زیر رو بخونید:
۱ - همیشه در دفترت را بسته نگه دار تا هم مراجعین منتظر و مضطرب باشند و هم اینطور به نظر برسد که تو همیشه در کنفرانس مهمی هستی.
۲ - در خروج از دفتر کار سریع گام بردار ، اینکار تقاضای زیردستان و مافوقها را به حد اقل می رساند.
۳ - همه دستورها را شفاهی بده ، هرگز چیزی را ننویس که روزی سر از پرونده رقیبت درآورد.
۴ - اگر زیر دستی سوال بجایی کرد چنان به او نگاه کن که انگار عقلش را از دست داده است و وقتی سرش را به زیر انداخت همان سوال را با بیانی دیکر به خودش برگردان.
۵ - از موضع ریاست و محکم حرف بزن ولی فقط بر مسائل واضح و ثابت شده تاکید و پافشاری کن.
۶ - وارد جر و بحث نشو ولی اگر گیر افتادی ،یک سوال نا مربوط بپرس و در حالیکه طرف بیچاره مبهوت است با ژستی رضایتمندانه تکیه بده و سریعا بحث را عوض کن.
۷ - وقتی دیگران در موضوعی جر و بحث می کنند ، به خوبی گوش کن ، هنگام طرح موضوعی پیش پا افتاده آنرا بهانه کن ، وسط بپر و طرفین را بکوب.
(این مطلب که طعنه ای افشاگرانه به روسای نا قلا و شیفته بقاست از کتاب از شوخی گذشته نوشته دکتر سعید سعیدی و دکتر شایسته جهانفر چاپ انتشارات بوم بیژه نقل شده .)
z
پیام
دوشنبه 26 آبانماه سال 1382 ساعت 10:37 ق.ظ
این خیلی بده که آدم توی دوراهی قرار بگیره که بخواد
بین خواسته های یه دوست و یا آرزوهای خودش یکی
رو انتخاب کنه
شما بودین کدومو انتخاب می کردین؟
z
پیام
یکشنبه 25 آبانماه سال 1382 ساعت 04:51 ب.ظ