"در این دنیای پست پر از فقر و مسکنت، برای نخستین بار گمان کردم که در زندگی من یک شعاع آفتاب درخشید٬ اما افسوس٬ این شعاع آفتاب نبود٬بلکه فقط یک پرتو گذرنده٬یک ستاره پرنده بود که به صورت یک زن یا فرشته به من تجلی کرد و در روشنایی آن یک لحظه٬ فقط یک ثانیه همه ی بد بختی های زندگی خودم را دیدم و به عظمت و شکوه آن پی بردم و بعد این پرتو در گرداب تاریکی که باید ناپدید بشود٬ دوباره ناپدید شد. نه٬نتوانستم این پرتو گذرنده را برای خودم نگه دارم."
تکه ای از کتاب بوف کور صادق هدایت
هر چه با خشم شروع شود با خجالت تمام می شود.
"بنجامین فرانکلین"
ولی من کمتر از عصبانیت های خودم خجالت می کشم،نمی دونم چرا ؟!
شهر زیبا زیبا بود وتلخ، ولی فکر نکنم کسی از دیدنش پشیمون بشه، هر چند سلیقه ها می تونه مختلف باشه. بعد از فیلم راستی اگه سانسور های الکی رو از فیلم ها حذف کنن چقدر جذابیت ها بیشتر میشه و حساسیت ها از بین میره و طبیعی تر از کار در میاد این چیزیه که تو پخش مسابقات فوتبال هم به ذهنم میاد. راستی چرا سالهای قبل این صحنه هارو سانسور می کردن؟
یه جمله ای بود تو فیلم که فکرمو مشغول کرد شاید چون قبلا هم بهش رسیده بودم :"آدما وقتی در مورد عشق دیگران اظهار نظر می کنن خیلی راحت میگن فراموش کن، ولی وقتی پای خودشون میاد وسط حتی حاضرن با جون خودشون و دیگران بازی کنن " و چقدر سخته که این مطلبو بدونی و باز هم در موقعیتی باشی که بخوای در مورد عشق اظهار نظر کنی!